بررسی و تقسیم بندی علمی علل ارتکاب جرائم
نویسنده : شه بندی، پرویز؛
(6 صفحه – از 35 تا 40 )
خلاصه ماشینی: “آیا امتناع از پذیرفتن وصیتنامههای صحیح ولی خارح از صور و اشکال مذکوره در قانون امور حسبی از مصادیق بارز آیه مبارکه 181 سوره بقره نیست که خدای متعال شدیدا از نپذیرفتن وضیت و تخلف از آنرا با فرموده(فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه Zوصیت برای آندسته از اقوام را واجب شمردهاند و روایت سکونی از مولای متقیان علی علیه- السلام به این تعبیر(من لم یوص عند موته لذوی قرابة ممن لا یرث فقد ختم عمله بمعصیه)بطوریکه در مجمع البیان و تهذیب و در فقیه با حذف جمله(ممن لا یرث)ضبط است-اگر روایت مسلم الصدور باشد مشعر بوجوب وصیت برای اقوام است و بطوریکه از مجموع دستورات صادره و نصوص وارده از منابع و مصادر اسلام مستنبط است مسلط بودن شخص بر ثلث اموال برای پس از مرگ که در آئین مقدس اسلام مقرر شده برای همین مقصود بوده است که آثار نیکی طلبی شخص برای پس از مرگ هم ادامه داشته باشد و بتوان برحسب وضعیت خویشانیکه مستقیما ارث بر نیستند از ثلث صله رحم را که از واجبات و ترک آن از محرمات اسلام بشمار آمده رعایت نمود. وقتی حکم اجرا شد همه ناراحتیها و عذابها برای او پایان یافته است در حالیکه تازه اول عقوبت و شکنجه بازماندگان او است-که گذشته از ماتم مرگ فجیع پدر یا شوهر یا فرزند خود باید همه عمر داغ و رسوائی را بر پیشانی داشته باشند و تا زندهاند سر شکسته و ننگین زندگی کنند و اگر از او فرزندان صغیری بجا مانده باشد معلوم نیست چه کسی مسئول سرنوشت این پدر مردگان دربدر خواهد بود!!؟ آیا اینها نیز که بار سنگین گناه و ننک پدر را بر دوش دارند از همان راه نخواهند رفت که پدرشان رفته بود-؟وقتی اجتماع و قوانین خوب یا بد اجتماعی فرزندانی را بیپدر کرد،نباید خود را بجای پدر بنشیند و وظیفه پدر را انجام دهد؟ یا پدر و مادر پیری که با تهیدستی و پریشان روزگاری فرزندی را به ثمر میرسانند که چراغ روزگار پیری و ناتوانیشان باشد و با فروغ محبت خود تاریکی و سردی دوران کهولتشان را بروشنی و گرمی تبدیل کند.”
آخرین دیدگاهها