اصولِ حاکم بر دادگاه های حلّ ‌مسأله در پرتو مطالعات تطبیقی


نویسنده : عزیزی، علی؛ صابر، محمود؛ موسوی مجاب، سید درید؛ نویسنده مسئول : فرجیها، محمد؛

(‎36 صفحه – از 91 تا 126 )

چکیده:
پس از الگو‌های سه‌گانه‌ی «سزادهنده»، «بازپرورانه» و «ترمیمی» نظام عدالت کیفری، جریانی گسترده در نظام قضایی کامن‌لا به سمت استفاده از روش‌هایی جامع‌ و بهینه‌تر شکل گرفت که در آمریکا به «جنبش حقوقی فراگیر» و در استرالیا به «عدالت غیرترافعی» مشهور شد. در همین راستا، دادگاه‌های «حل ‌مساله» یا دادگاه‌های «عدالت مشارکتی» با رویکرد درمانی‌ـ‌جبرانی و جهت حلّ اساسی مشکلات زیربنایی متهم/مجرم تشکیل شدند. این دادگاه‌ها با نگاهی جامع به بزه‌کار، بزه‌دیده و جامعه و با تلفیق الگو‌های سه‌گانه پیش‌گفته و استفاده‌ی همزمان از شیوه‌های درمانی و اجتماع‌محور و بدون گذار از ضمانت اجراهای سنتی، سعی دارند مشکلات زیربنایی شخصی (جسمی یا روانی) و اقتصادی متهمان و یا برخی مشکلات اجتماعی را برطرف نمایند و نیز از طریق به حداقل رساندن آسیب‌های ناشی از قوانین و عملکرد دستگاه قضایی، به هدف اصلی نظام عدالت کیفری که اصلاح بزه‌کاران و پیشگیری از وقوع و تکرار جرم است نائل آیند. برخی از نظام‌های عدالت کیفری مانند ایران نیز ضمن حفظ ساختار سنتی دادگاه‌های کیفری موجود و بدون استفاده از عنوان «حلّ‌مساله» برای دادگاه‌ها، برخی از اصول حل‌مساله را با هدف افزایش اثربخشی تصمیمات، مستقیما در قوانین جدید خود و یا به‌طور غیرمستقیم در رویه‌های قضایی مورد توجه قرار داده‌‌اند. مقاله حاضر با روش «توصیفی‌ـ‌تحلیلی» و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و بهره‌گیری از روش تحلیل محتوا، اصول مشترک حاکم بر دادگاه‌های مختلف حلّ‌مساله را استخراج و ظرفیت‌های «قانونی» حلّ‌مساله در نظام قضایی ایران را با مطالعه تطبیقی با کامن‌لا از منظر عدالت حلّ‌مساله تحلیل خواهد نمود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code