سیری در اندیشه سیاسی و اجتماعی پروین اعتصامی
نویسنده : مدیرشانه چی، محسن؛
(28 صفحه – از 201 تا 228 )
خلاصه ماشینی: “در بخشهایی از این شعر آمده است: {Sگفت هان بر گوی شغل خویشتن#گفت هستم همچو قاضی راهزن#تو قلم بر حکم داور میبری#من زدیوار و تو از در میبری#حد به گردن داری و حدی میزنی#گر یکی باید زدن صد میزنی#میزنم گر من ره خلق ای رفیق#در ره شرعی تو قطاع الطریقS} {Sمیبرم من جامه درویش عور#تو ربا و رشوه میگیری به زور#دست من بستی برای یک گلیم#خود گرفتی خانه از دست یتیم#من ربودم موزه و طشت و نمد#تو سیهدل مدرک و حکم و سند#دیدههای عقل گر بینا شوند#خودفروشان زودتر رسوا شوند#دزد زر بستند و دزد دین رهید#شحنه ما را دید و قاضی را ندید#میزدی خود پشتپا بر راستی#راستی از دیگران میخواستی#دیگر ای گندم نمای جوفروش#با ردای عجب عیب خود مپوش#چیرهدستان میربایند آنچه هست#میبرند آن گه ز دزد کاه،دست#دزد اگر شب گرم یغما کردن است#دزدی حکام روز روشن است#حاجت ار ما را ز راه راست برد#دیو،قاضی را به هرجا خواست بردS}سرانجام،پروین در معدودی اشعار سیاسی اجتماعی خود با تصریح به نابرابریهایطبقاتی،به عدم امکان وفاق میان زبردستان و زیردستان و ناممکن بودن اتحاد شاهان تاجور وغارتگران ستمگر با کارگران و رنجبران و زحمتکشان اشاره میکند و راه رهایی اینان را کنارنهادن صبر و سکوت و بردار کشیدن و مجازات خونین ظالمان و ستمپیشگان میداند: {Sشنیدهاید میان دو قطره خون چه گذشت#که مناظره یک روز بر سر گذری#یکی بگفت به آن دیگری تو خون کهای#من اوفتادهام اینجا زدست تاجوری#بگفت من بچکیدم زپای خارکنی#ز رنج خار که رفتش به پا چو نیشتری#جواب داد زیک چشمهایم هر دو،چه غم#چکیدهایم اگر هر یک از تن دگری#زما دو قطره کوچک چه کار خواهد خاست#بیا شویم یکی قطره بزرگتری#به خنده گفت میان و من و تو فرق بسی است#تویی زدست شهی من ز پای کارگری#برای همرهی و اتحاد با چومنی#خوش است اشک یتیمی و خون رنجبری#تو از فراغ دل و عشرت آمدی به وجود#من از جهیدن پشتی و زحمت کمری#مرا به ملک حقیقت هزار کس بخرد#چرا که در دل کان دلی شدم گهری#قضا و حادثه نقش من از میان نبرد#کدام قطره خون را بود چنین هنری#در این علامت خونین نهان دوصد دریاست#ز ساحل همه پیداست کشتی ظفری#ز قید بندگی این بستگان شوند آزاد#اگر به شوق رهایی زنند بالوپری#یتیم و پیرهزن اینقدر خوندل نخورند#اگر به خانه غارتگری فتد شرریS} {Sبه حکم ناحق هر سفله خلق را نکشند#اگر زقتل پدر پرسشی کند پسری#درخت جور و ستم هیچ برگوبار نداشت#اگر که دست مجازات میزدش تبری#سپهر پیر نمیدوخت جامه بیداد#اگر نبود ز صبر و سکوتش آستری#اگر که بدمنشی را کشند بر سر دار#به جای او ننشیند به زور ازو بتریS} اندیشههای سیاسی اجتماعی پروین از منظر داوری ناقدان ارزشهای شعری پروین،شعر او را در معرض توجه و ارزیابی چهرههای ادبی شاخصی قرارداده است که برخی خود در زمره شاعران و ادیبان نامی دوره معاصر به شمار میروند.”
آخرین دیدگاهها