فرهنگ در جهان متغیر

نویسنده : سلیمی، حسین؛

(‎22 صفحه – از 295 تا 316 )

خلاصه ماشینی: “با این حال با استفاده از تقسیم‌بندی جان تامپسون و جرح و تعدیل آن‌ می‌تواند تعاریف موجود دربارهء فرهنگ را در سه دستهء کلی جای داد: 1-تعریف استعلایی از فرهنگ: براساس این نوع از تعاریف،فرهنگ نه فقط وجه مشخصه جوامع مختلف،بلکه‌ شاخص و ممیزهء انسانهای متمدن گروهها فرهیختهء اجتماعی است. »1 با همین دیدگاه است که ارنست کاسیرر می‌نویسد: «استعمال لفظ عقل به‌عنوان کلمه‌ای مناسب که بتواند کلیهء صور حیات فرهنگ غنی و متنوع انسان را تفهیم کند،کاملا درست نیست، صورتهای حیات فرهنگی انسان،صورتهای سمبولیک هستند از این‌ به بعد ما به جای این‌که انسان را حیوان خردمند بنامیم،به وی لقب‌ حیوان سمبولیک می‌دهیم و به این طریق به اختلاف ویژه وی‌ پی می‌بریم و معنی تمدن را که جلوی وی باز می‌شود،دریابیم. »در این تعریف با پیوند دادن میان ویژگی نمادسازی انسان که در حقیقت تجلی‌ معنی آفرینی اوست با شرایط اجتماعی و تاریخی،تلاش می‌شود با تلفیقی میان‌ «نمادگرایی»و«ساختارگرایی»ایجاد شده و مفهوم نوین و قابل استفاده‌تری از فرهنگ در این چارچوب فکری ارائه شود. پس از بررسی موشکافانه این نظریه‌ها باز هم جای این سؤال باقی می‌ماند که معنی و نماد اصلی موجود در پدیدهء فرهنگ چیست؟و آنچه در جهان کنونی در حال جهانی شدن‌ است؟آیا ابزارهای فرهنگی مانند تلویزیون و سینما را می‌توان مظهر و تجلی جهانی‌ شدن فرهنگ دانست؟و یا رفتارها و ارزشهای اجتماعی ناشی از فرهنگ،در حال‌ جهانی شدن هستند و مثلا لباس پوشیدن و غذا خوردن و آداب اجتماعی و موسیقی و… در این قرون نیز نگاه نوین برخاسته از تفکر جدید دربارهء انسان،مبنی و اساس فرهنگ بود و قابلیت اشاعهء آن زمینه‌ساز جهانی شدن‌ فرهنگ شده است.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code