عرصه های نوظهور در حقوق اساسی تطبیقی
نویسنده : موسی زاده، ابراهیم؛ دانش ناری، زهرا؛ خوشنویسان، محسن؛
(14 صفحه – از 63 تا 76)
خلاصه ماشینی: “معیار دستورگرایی (دارا بودن قانون اساسی و توجه به مفاهیم دموکراسی و مردمسالاری) از قرن 18 و پس از وقوع انقلاب استقلال آمریکا و نیز انقلاب کبیر فرانسه، نهضت «دستورگرایی» با قدرت تمام بهعنوان یک الگوی مهم و قاطع در مطالعات حقوق اساسی تطبیقی در مرکز توجه قرار گرفت. بسیاری از مردم با توجه انحصاری بودن متون مدون و شکلی، گمان دارند که قانون اساسی و ظهور مفهوم و معنای آن، ثمرة تحولات قرن جدید است و جوامع سیاسی دورههای باستانی یا دولت-کشورهای گوناگون قبل از قرن هجدهم واقعا صاحب قانون اساسی نبودهاند، چراکه نهضت دستورگرایی در سدههای اخیر رخ داده و بیشتر کشورهای جهان به دنبال چنین جنبشی درصدد تدوین قوانین اساسی خود برآمدهاند. همانگونه که مشاهده میشود، اگرچه الگوی بررسی قانون اساسی و توجه به نهضت «دستورگرایی» در قرن هجدهم مطرح شد، اما این توجه بیش از آنکه ماهوی باشد، صرفا جنبة شکلی داشت. اینچنین است که با طرح مفهوم «حکمرانی خوب» و توجه به ابعاد برون حقوقی آن، این ایده به صورت یکی از الگوهای تطبیق در حقوق اساسی درمیآید. شاید تا چند دهه قبل، کشورهایی مانند آمریکا و فرانسه بهعنوان مهد دموکراسی و بهترین الگوهای مطالعاتی مطرح بودند، اما صرف وجود اصول مسلم حقوق اساسی بدون توجه به سایر واقعیتهای یک جامعه، گرهی از مشکلات باز نمیکند. الگوی کشور چین شامل رعایت این اصول میشود: ـ تأکید بر رشد اقتصادی به جای حقوق مدنی و سیاسی در طول مراحل اولیة توسعه؛ ـ همزمان با رشد اقتصاد و تولید ثروت، منابع و سرمایة انسانی نیز باید تقویت شود.”
آخرین دیدگاهها