حکومت قانون در بستر تحولات حقوق اساسی

نویسنده : علیزاده، جواد؛

‏(30 صفحه – از 5 تا 34)

چکیده:

حکومت قانون سعی دارد با طرح قواعد و ساختار مناسب حقوقی، فرآیند نظارتی را بر قدرت سیاسی استوار سازد تا قدرت را از سو استفادة ذاتی خود بازداشته و در مسیری آن را هدایت کند که نسبت به مردم پاسخگو باشد. حکومت قانون در مفهوم تاریخی، مترادف با اصطلاح مشروطه خواهی و در مفهوم سیاسی، حکومت دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی است که نظارت های قدرت دولت و حفاظت از آزادی شهروندان را میپذیرد. حکومت قانون با موضوع شناسایی حقوق برای افراد و رعایت حرمت قلمرو حقوق و آزادی های افراد، دارای نقشی عمده می باشد. همچنین، تلاش حقوقدانان آزادی خواه با هدف نفی «دولت مطلقه » و دستیابی به آرمان «حکومت محدود » از یک سو و ساماندهی روابط دولت با شهروندان در اصل با هدف حمایت از حقوق و آزادی شهروندان در مقابل خودسریها و هوسبازی زمامداران و کارگزاران عمومی از سوی دیگر، در سنت حقوقی غرب منجر به ظهور ایدة حکومت قانون گردید که در دو نظام حقوقی «کامن لا » و «رومن ژرمن » به اشکال متفاوتی تجلی یافته است. این مقاله ضمن بررسی سیر تحولات مفهومی حکومت قانون، به شرح رویکردها و نتایج ناشی از دیدگاههای متفاوت و بعضا متعارض نسبت به حکومت قانون پرداخته است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code