بررسی دلالی توقیع «أما الحوادث الواقعة…»

نویسنده : علوی، سید جعفر؛ ‏

(26 صفحه – از 105 تا 130)

خلاصه ماشینی: “سپس ایشان همین توقیع شریف را به عنوان نمونۀ روشن‌تر آن ذکر می‌کنند و می‌فرمایند:نمونۀروشن‌تر آن فرمایش امام علیه السلام در روایت اسحاق بن یعقوب است:«و أما الحوادث الواقعة فارجعوافیها إلی رواة حدیثنا»؛زیرا گاهی ممکن است نصی راجع به چنین حادثه‌ای نباشد که در این صورتبدون اجتهاد و اعمال نظر نمی‌توان پاسخ گفت. ثانیا بر فرض اینکه هیچ‌یک از معصومان علیهم السلام از ولایت خود استفادهنکرده باشند،آیا این دلیل می‌شود که سؤال در مورد اعمال ولایت هم به ذهن کسی خطور نکند؟به نظر می‌رسد نه تنها طرح چنین سؤالی استبعادی ندارد،بلکه چونزمان،زمان غیبت امام علیه السلام و محرومیت شیعه از وجود حضرت بوده و از طرفی،ممکن است حوادث مختلف که نیازمند اعمال ولایت است،رخ دهد،مطرح نمودنچنین سؤالهایی بسیار مناسب و گاه ضروری است. از سوی دیگر،عبارات گذشتهظهور در این دارد که ایشان از توقیع مزبور،عمومیت ولایت فقیه را استفاده می‌کند،لکن در موضعی دیگر از همین کتاب القضاء و الشهادات و نیز در کتاب المکاسبعمومیت ولایت فقیه را مردود معرفی می‌نماید!1 مرحوم امام نیز همین مضمون را با عباراتی متفاوت،چنین بیان می‌فرماید: معنای حجت الهی بودن معصوم این نیست که او تنها مبین احکام است؛چه اینکهزراره و محمد بن مسلم و مانند آن دو نیز گفتارشان حجت است و کسی حق ردآنها و ترک عمل به روایاتشان را ندارد،بلکه مراد از حجت الهی بودن حضرت وپدران پاک ایشان نسبت به بندگان،این است که خداوند تعالی به وجود آنها و نیزبه سیره،کردار و گفتارشان در تمام شئون زندگی بر بندگان احتجاج خواهد کرد.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code