حق کودک بر خطاکاری: مسئولیت کیفری و صغیر بالغ

نویسنده : دوگلاس، گیلیان؛ مترجم : مهرا، نسرین؛

‏(30 صفحه – از 187 تا 216)

خلاصه ماشینی: “«بلاک استون» (1) با شناسایی وجود اماره تا دوران «ادوارد سوم» (2) و استفاده از رویکردی از نوع معیار گیلیک، آن را این‌چنین توضیح می‌دهد: ارزیابی قابلیت و استعداد انجام یافتن کار بد یا گناه، چندان بر اساس گذشت زمان (سالها و روزها) نیست، بلکه بر میزان درک و قضاوت فرد بزهکار مبتنی است؛ زیرا یک پسر یازده ساله می‌تواند همان اندازه مکار باشد که یک پسر چهارده ساله مکار است؛ در این گونه موارد، (در خصوص افراد زیر چهارده سال) «قصد مجرمانه، تعیین‌کننده سن مسئولیت کیفری است» (3) ، اگرچه اطفال در بادی امر فاقد توانایی ارتکاب جرم تلقی می‌شوند؛ با وجود این، چنانچه به نظر دادگاه و هیئت منصفه، آنها توانایی ارتکاب جرم را داشته باشند و بتوانند میان خوب و بد تمیز دهند، ممکن است محکوم شوند… برای مثال، «کمیته مولونی» (1) این مطلب را مورد توجه قرار داد که بهتر است سیستم دادگاههای اطفال بیشتر به جنبه‌های رفاهی کودک آن‌گونه که در کشور آمریکا مرسوم است، متمرکز شود، اما چنین نتیجه‌گیری کرد که در مرحله قضاوت، این امر حایز اهمیت است که ارتباط میان جرم انجام شده و مسئولیت آن عمل، به شخص مجرم و جامعه نشان داده شود. اما این بحث ممکن بود مطرح شود که دقیقا همان کودکانی که ثابت شده است نسبت به تربیت خوب والدین و تربیت اجتماعی، مقاوم و ناسازگار هستند، یعنی اطفالی که بیش از همه به توجه جامعه نیاز دارند و هرگز از چنان تربیتی برخوردار نبوده‌اند، می‌توانند خارج از سیستم عدالت کیفری مورد توجه قرار گیرند؛ زیرا بر اساس تعریف، آنها فاقد مسئولیت اخلاقی در برابر اعمالشان هستند.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code