نقد سلفیه در دیدگاه آنان نسبت به مسوولیت انبیا به امتشان

نویسنده: بداشتی، علی الله؛

الهیات و حقوق اسلامی (دانشگاه سیستان و بلوچستان) پاییز و زمستان 1384

چکیده:

با توجه به این‌که همواره انبیای گذشته،نبی بعد از خود را به مردم عصر خود بشارت می‌دادند نگارنده در این مقاله درصدد بررسی این مدعای سلفیه است که می‌گویند پیامبر اسلام اولا رابطه‌ی‌ وجودی‌اش با امتش کاملا قطع است و اعتنایی به دعاها و توسل‌های آنان ندارد.ثانیا کسی را برای‌ حراست از دینش برای مردم منصوب نکرده و در این رابطه نسبت به مردم بعد از خودش مسوولیتی‌ نداشته است.درحالی که امامیه معتقد است رسول گرامی اسلام(ص)دعاها و درودهای امتش را می‌شنود و پاسخ می‌گوید و اوصیای بعد از خود را به مردم معرفی کرده است.خلاصه ماشینی:

“وقتی در آب دهان پیامبر شفا و برکت است و با آن چشم‌درد امیر المؤمنین علی(ع)در جریان جنگ خیبر شفا می‌یابد(ابن اثیر،ج 4،ص 28؛ابن تیمیه، التوحید،ص 471؛محمد بن عبد الوهاب،همان،186)و تنور خانه جابر بن عبد الله انصاری پر از نان می‌شود که پیامبر و اصحابش بعد از حفر خندق-در ماجرای جنگ خندق-از آن سیر می‌شوند(نک دستغیث نبوت ص 141-143)و خالد بن ولید چند رشته موی پیامبر را در کلاه خود می‌گذارد و آن را مایه برکت می‌داند(عیاض،الشفاء،ج 2،ص 56،57)پیامبری که جای قدمش تا تار موی سرش یعنی همه اجزای وجودش برای مسلمانان مایه رحمت و برکت بود چرا زیارت قبرش هیچ ثمری برای محبان امتش نداشته باشد و دست کشیدن بر مزارش شرک و حرام بوده باشد؟آیا این توهین به پیامبر نیست که توسل به پیامبر را همچون توسل مشرکان به بت‌ها بدانیم؟!جای تأسف است که سلفیه براساس برداشت‌های تنگ‌نظرانه خود مسلمانان عاشق پیامبر و اهل بیتش را مشرک و کافر و مرتد قلمداد می‌کنند!!و حال آنکه عبد الله بن احمد بن حنبل-که سلفیه افتخار پیروی او را دارند-می‌گوید:از پدرم سؤال کردم در مورد مردی که منبر پیامبر را دست می‌کشید و دستش را به عنوان تبرک می‌بوسید و همین کار را در مورد قبر رسول الله به امید ثواب انجام می‌داد جواب داد اشکالی ندارد.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code