رمزگشایی از ماجرای خضر و موسی – علیهما السلام

نویسنده: امینی لاری، لیلا؛

الهیات و حقوق اسلامی (دانشگاه سیستان و بلوچستان) بهار و تابستان 1385

چکیده:

آمیختگی ادب عرفانی با حقایق قرآنی به گونه‌ای است که می‌توان گفت آشنایی با دقایق کلام الهی، امری است لازم و ضروری برای درک معانی و تعبیرات مندرج در آثار منظوم و منثور عرفانی-حکمی. در بسیاری از موارد،آیات قرآن سرچشمهء سخنان بلند و ارزشمند اهل معرفت است؛در این میان‌ داستان‌های قرآنی از جمله داستان خضر و موسی-علیهما السلام-نیز همواره مورد توجه و علاقهء عرفا بوده و ژرف‌نگری ایشان به همراه درک معنوی-شهودی-که مختص اهل معرفت است-کل این‌ ماجرا را پذیرای ابعاد متعددی از معنی در سطوح گوناگون کرده است. در مباحثی که مطرح خواهد شد،سعی شده دیدگاه‌های متفاوت عرفا به این ماجرا بررسی و تا حد امکان تحلیل شود.خلاصه ماشینی:

“اما منفصل شدن از علوم اکتسابی و مقید-که نقطۀ مقابل علوم لدنی است-که با رمز فراموش کردن ماهی در کنار صخره و آن‌گاه روان شدن«حوت معرفت مقید در محیط علم و قدرت مطلق»بیان شده است،اشاره است به این امر که برای برخورداری از علوم لدنی باید آموخته‌های مرسوم را فراموش کرد: دفتر صوفی سواد و حرف نیست#جز دل اسپید همچون برف نیست (مولوی،1363:255) یک حملۀ مردانۀ مستانه بکردیم#تا علم بدادیم و به معلوم رسیدیم (مولوی،1378:228) در مرصاد العباد آمده است که اگر«خفی»که واسطه است میان عالم صفات حق و عالم روحانیت،به صفت«عالمی»مکاشف شود،علم لدنی پدید می‌آید(نجم الدین رازی،1374: 315). »(حمویه،1362:77) این مطلب اشاره است به مخفی بودن وحدت در کثرت؛مولانا نیز به اخفای وحدت در کثرت اشاره کرده،می‌گوید: صورت سرکش‌گدازان کن به رنج#تا ببینی زیر او وحدت چون گنج ور تو نگدازی عنایت‌های او#خود گدازد ای دلم مولای او منبسط بودیم و یک گوهر همه#بی‌سر و بی‌پا بدیم آن سر همه یک گهر بودیم همچون آفتاب#بی‌گره بودیم و صافی همچو آب چون به صورت آمد آن نور سره#شد عدد چون سایه‌های کنگره کنگره ویران کنید از منجنیق#تا رود فرق از میان این فریق (مولوی،1363:43) در کشف الاسرار چنین آمده:«دیوار که[خضر]آن را عمارت کرد،اشارت است به نفس مطمئنه،چون دید که در کورۀ مجاهدت پاک و پالوده گشته و نیست خواهد شد،گفت یا موسی مگذار که نیست گردد…”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code